مدیریت استرس

زندگی در دور‌ه‌ی متمدن امروزی مملو از استرس و فشار روانی است. ما در محیط کار و ورزش، با دیگران یا حتی دوستان خود به رقابت می‌پردازیم. سعی می‌کنیم که در وقت خود صرفه‌جویی کنیم و تا جایی که می‌توانیم پول به دست آوریم و خانه، اتومبیل، وسایل خانگی و غیره بخریم یا به مسافرت برویم و بعد از کار و خستگی بسیار، به استراحت بپردازیم. عدة زیادی از مردم به‌جای آنکه به علت اصلی نگرانی و اضطراب بپردازند، سعی می‌کنند خود را از نشانه‌‌های استرس و نگرانی رهایی بخشند. مثلاً قرص مسکن یا قرص خواب می‌خورند یا به اقدامات دیگری متوسل می‌شوند تا نشانۀ استرس را از بین ببرند؛ اما تنها روش صحیح و مؤثر برای متوقف کردن استرس این است که علت بروز آن را بررسی کنیم. البته ممکن است قادر نباشیم عامل بروز استرس را از بین ببریم ولی شناخت آن احتمالاً به ما کمک می‌کند تا بر فشار روانی خود غلبه کنیم. عامل بروز استرس ممکن است بیماری یا مرگ یکی از نزدیکان یا مشکلات مالی یا از دست دادن شغلتان باشد و به‌احتمال‌ زیاد نتوانید هیچ کاری در این زمینه انجام دهید. شاید هم عامل استرس‌‌زا در وجود خودتان باشد. مثلاً مجبور به انجام کاری شده­‌اید که اصلاً دوست ندارید آن را انجام دهید یا راجع ‌به کسی یا چیزی دچار احساسات متضاد هستید و نمی‌دانید چه‌کار کنید. در این‌گونه مواقع سعی کنید با خودتان صادق باشید و همان کاری را انجام دهید که احساس می‌کنید درست است. صحبت‌کردن با دیگران راجع ‌به موضوع نیز می‌تواند به شما کمک کند. گاهی اوقات در زندگی شرایطی پیش می‌آید که احساس یأس و ناامیدی می‌کنیم. در چنین مواقعی سعی کنید واقع‌بین باشید. تمام جنبه‌های منفی و مثبت قضیه را مشخص کنید و خصوصیات و ویژگی‌های خود را نیز ارزیابی کنید و آنگاه با حقایق روبرو شوید. شاید احساس ضعف، شکست، لایق نبودن یا گناه می‌کنیم. یک‌بار دیگر سعی کنید واقع‌بین باشید. ممکن است این احساس شما، درست بوده و حقیقت داشته باشد! اما این احتمال هم هست که چنین احساسی، آن‌قدرها هم که فکر می‌کنیم جدی نباشد. همچنین این امکان وجود دارد که برداشت شما اشتباه باشد و اصلاً تقصیر شما نباشد و خطا از دیگران سرزده باشد. آیا بهتر نیست موقعیت را از زاویه‌ی دیگری بنگرید و خیلی ساده بگویید: «هی، اوضاع می‌توانست خیلی بدتر از این باشد!» یا «خب، شاید این‌طوری بهتر باشد».